گلويم كويري هزار ساله است. خشك و برهوت ...

گلويم  كويري هزار ساله است. خشك و برهوت. صدايم نيز چونان هوهوي باد وهم آور و ترسناك از اين كوير خارج مي شود. چقدر اين روزها كند و جانفرسا مي گذرد. هر لحظه خاري غلطان از عمق جانم مي گذرد و من همچنان ايستاده ام! تاب مي آورم .

گلويم كويري هزار ساله است. خشك و برهوت. ميلي به صحبت كردن ندارم. هر واژه مانند خنجر تيزي بخشي از اين گلو را مي خراشد و بيرون مي آيد. نمي دانم چرا امروز واژه هايم خونين است، جملاتم دردناك است و اين را فقط خودم مي بينم...

گلويم كويري هزار ساله است. خشك و برهوت. چشم هايم بي فروغ است. شب اين كوير ستاره اي ندارد. سياهي محض است. تاريكي مطلق. تنهايي و بي پنهاهي، و سرمايي گزنده كه تا مغز استخوان را مي لرزاند. حتي گذر اوهام نيز به اين كوير نمي افتد...

گلويم كويري هزار ساله است. خشك و برهوت. چشمانم نيز دو آبشار عاصي كه راهبندي بي رحمانه نمي گذارد طغيان كنند. چشم هايم دردناك شده اند.  اين سد ميل به شكستن دارد، اين سد بايد بشكند تا من نشكنم. بشكن... بشكن...

تولدت مبارک ...

این پست رو باید یک ساعت قبل منتشر میکردم. یعنی دقیقا ۶ آبان! دوده وارد ۱۱ سالگی شد. 

تولدت مبارک دوده جان. روز سختی رو گذروندم و بخاطر همین نتونستم تبریکت رو بموقع بنویسم. دوستت دارم رفیق قدیمی. محرم اسرار....

کربن: امروز تولد عزیزترینمه. آیلین قشنگم. تولدت مبارک خوشگلم.شاید هیچ وقت نفهمی خاله ات وبلاگی داره که توش از توام نوشته اما نوشتم برای دل خودم.