مدیر جدید
مدیر فروش جدید اومده ، باهوش با آی کیوی بالا ، نارسیست و بدون امنیت اخبار!
عملا نمی تونه حرفی رو نگهداره و این احتمالا سرشو به باد میده هر چند خودش معتقده از کسی یا چیزی ترسی نداره ! اگه امنیت اخبار پیچ و مهره داشت قطعا براش سفت می بستم پی خودشو نکنه اما متاسفانه نمیشه کاریش کرد!
عسل میگه مدیریت z داره و من از این سبک مدیریتش خوشم میاد اما پیچش مویی که ما می بینیم نشون میده بدون رازداری به هیچ جا نمیرسه .
+ نوشته شده در شنبه بیست و چهارم شهریور ۱۴۰۳ ساعت 16:44 توسط دوده
|
برای کسانی که می خواهند بدانند من چگونه دوده شدم: . اولین خمیازه را که لوکوموتیو کشید تا چشمانش را برای بیدار شدن باز کند از اعماق حلقوم دودکشش دوده ای با فشار به بیرون پرتاب شد او باقیمانده سوخت دیشب بود سیاه و کوچک دوده به راحتی همه جا می رفت و پنهان میشد دوده دوده بود.ولی این دوده من نبودم نه از حلقوم دودکش لوکوموتیو بیرون آمده ام ونه در دهان دودکش لوله بخاری ای گیر کرده ام !اصلا نمی دانم چگونه دوده شدم!5 ماه فکر کردم تا به این نتیجه رسیدم که من هم بعنوان یک دوده میتوانم وبلاگی داشته باشم تا حرف های ناگفته ام را در آن بنویسم البت هنوز هم نمی دانم از کجای مصایب دوران باید نوشت! و قلبم برای تمامی آنهایی که مصیبت دیده چرخ دورانند میسوزد و از سوراخ هایش دالانی باز میشود به اندازه یک دوده. راستی قلب من ساخته از مجموعه دوده هاست .مواظب باشید دست نزنید سیاه میشوید.